یادداشت آخر سال

خوب روزهای آخر سال هست و مثل همیشه شلوغ و کلی کار عقب افتاده که احتمالا به خیلی هاشون نمی رسم. چند سالی بود که دیگه تا نیمه اسفندماه کارهای خونه تکونی و عیدی خریدین و ... رو تموم می کردم و روزهای آخر از هوای مطبوع اسفند لذت می بردم اما امسال همه چی بهم ریخت تا همین امروز 5% کارهام هم انجام نشده. بگذریم کلا 1395 سال مزخرفی بود. همچین بره که سال قحطی رفت.

حالا دو کلام با سال جدید

ببین قراره یه سال کنار هم باشیم. من سعی میکنم نظم و برنامه ریزی بیشتری به کارهام بدم. اشتباه های گذشته رو تکرار نکنم اما قول بده که روزهای سختت رو  زیاد نکنی پیاز داغش رو کمتر فلفل بزن و خلاصه سعی کن ازت خاطره خوش بمونه. دیگه زیاد وقتت رو نمی گیرم. یه کاری کن که آخر سال مثل همین الان دوست باشیم.

حالا نوبت آرزوهای خوب و خواستن بهترین اتفاق ها برای همه هست. ارباب بزرگ پلیز یه گوشه چشمی هم به بنده های دون پایه ات داشته باش. جای دوری نمی ره. 

------------------------------------------

پ.ن: اولین برنامه ریزی سال آینده ثبت نام کلاس زبان هست. باشد که این بار ثابت قدم باشم و رستگار

دو کلمه حرف حساب با ارباب بزرگ

اصلا من بنده بدی هستم. میخوای گوش منو بپیچونی و حال منو بگیری خب سر خودم بلا بیار برای چی عزیزترین آدم زندگیم رو دو هفته می‌فرستی بیمارستان؟؟؟  گفتم  درس تموم شد برنامه تفریحی بذارم بعد شما تور گذاشتی تو بیمارستان؟ اونم دو هفته!! بعد یکی خوب نشده میزنی اون یکی رو نابود میکنی؟ الان من بمیرم خیالت راحت میشه ارباب جان؟ خوبه ازت خونه 1000 متری و ماشین یه میلیاردی نخواستم! نکن ارباب جان. به جان خودم من چیزی برای خودم نمی خوام. دست از سر خانواده ام بردار. باشه؟ قبوله؟ میگم شب عیده شما یه کمی برو سواحل قناری استراحت کن.