دیروز بالاخره قسطهای بانک خونه تسویه شد. انگار همین دیروز بود که این خونه فسقلی رو خریدم. الان که فکر می کنم با خودم میگم عجب جراتی داشتم که با دو میلیون و نیم پول نقد تصمیم گرفته بودم که خونه بخرم!! اون روزها جوون بودم و جویای نام و شهرت :) یاد اون ایمیلی افتادم که عکس کره زمین و منظومه شمسی رو تو کائنات نشون میداد که اندازه یه ذره بودن. اون وقتا فکر میکردم خونه بعدی حتما یه خونه واقعی هست. خونهای که حیاط و حوض کاشی و ماهی قرمز و گلدونهای شمعدونی داره، اما الان میدونم که داشتن یه همچین خونهای از آرزوهای محال هست. خلاصه که قافله عمر کارمند جماعت با پرداخت انواع و اقسام قسطها سپری میشه.
__________________________________________________
پ.ن: یه چند تا جمله دیگه هم میخواستم بنویسم که یکی رو اعصابم پیاده روی کرد و کلا حس نوشتن پرید!
کی روی اعصابت پیاده روی کرد؟
ببخشید منطورت اینه که شاه از اون دنیا برگرده؟
دیگه کسی رو مثل اون پیدا نمی کنیم یه بار خدا به ما داده بودش قدر ندونستیم دیگه مثل اونو بهمون نمیده
اووووووه چه سلطنت////طلبی هستیا
نور به قبرش بباره
چه کار خوبی کردی که دل و جرات به خرج دادی و خونه خریدی. بعد از 12 سال حالا دیگه مال ِ خودِ خودته. مبارکت باشه دوستم

خداکنه قیمت خونه ها یهو همینجوری بیخودی انقدررررررررر ارزون بشه که تو خونه دلخواهت رو بخری و بعد دوباره همه چیز برگرده به روال قبل!
دلی جونم مرسی.
اما دنیا رو چه دیدی شایدم شد که یه خونه با حوض کاشی بخرم
خانم عزیز و مهربون اینی که شما میگی یعنی شا/ه برگرده
شما هم دوست جان بدتر از من دسترسی به اعصابت برای دیگران خیلی راحته :
ضمنا کافی شاپ خیلی خوش گذشت ! ( حالا وردار این قسمتو سانسور کن)
حالا 3شنبه ک باشگاه ندارم استثنا" کجا بریم ؟ (کافی شاپو ک کشتوندی )
شایدم قدم های دیگران بلنده!
نگو که دیروز یه روز جهنمی بود. اصلا وقت نکردم چک کنم. شرمنده.
خدمتتون عرض میکنم
اگر فکر کنی محاله . محال میشه
خوب آخه منجوق جان این خونه ای که تو ذهن من هست الان حداقل یه میلیارد قیمتشه. بعد من تا آخر عمرم هم کار کنم و هیچی هم خرج نکنم و همه رو پس انداز کنم یه میلیارد نمیشه آخه!! بعدشم این پول برای بعضی ها پول خرد تو جیبشونه. یه ذره واقع گرایی بد نیست. ولی اگه حکو/مت عوض شد و دوباره ش/اه برگشت شاید بتونم (اینم قسمت امیدواریش)